اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید
آیا حضرت به دنبال نفع خودشان هستند؟ اگر ایشان به دنبال نفع شخصی بودند چرا شب عاشورا بیعت را از گردن همه ی افراد بر می دارند؟ جواب مشخص است. حضرت به دنبال این هستند که حتی اگر شده یک نفر را هم از بند اسارت رها کنند و او را آزاد نمایند. گفتیم می خواهیم در کربلا حضور داشته باشیم؛ یکی از عناصر حور در کربلا آزادی و آزاد زیستن است. اما شاید این سؤال پیش آید که آزادی به چه معناست؟ آیا آزادی قید و شرط دارد یا نه؟ و اینکه آزادی مد نظر در کربلا چیست و چگونه به ثمر می نشیند؟ امام قیامشان به اندازه وسعت کل بشریت است و در اینجا نیز می فرمایند: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. آزادی در نگاه حسینی به معنای بازگشت به اصل انسانیت و عدم ظلم رسانی به کل بشریت است. ما کاری نداریم چه کسی دیندار است و چه کسی نه، اما حق هر انسانی است که از ظلم و ظلمت به سمت حق و حقیقت رهایی پیدا کند چرا که این خواسته ی کل انسانهای هستی است. آیا کسی هست که نخواهد آزادانه زندگی کند! آزادی را چه معنا می کنیم؟ حتی آنهایی که آزادی را از دیدگاه دینی اش معنا و بررسی نمی کنند باور دارند آزادی مطلق به معنای آنکه هیچ قید و شرطی نداشته باشد پذیرفتنی نیست، چرا که در این حال، دیگر انسان و جوامع انسانی با جوامع دیگر موجوداتی تفاوتی نخواهد داشت. انسانیکه خود را در عصر حسینی حاضر می بیند، پس آزادانه فکر می کند و سبک زندگی خود را آزادانه انتخاب می کند. اما به این توجه دارد که در کربلا و نهضت عاشورا جریان حق و باطل به تمام معنا به میدان آمدند. پس آزادی می تواند برای حق یا باطل باشد. اما چون اصالت جریان حسینی حق است آزادی را در راستای جریان حق به کار خواهد گرفت.
با این نگاه می توان به یکی از ابعاد حضور در کربلا رسید و آن هم آزادی علیه اسارت، ظلم و ظلمت است. اسارت روح و نفس انسان در زنجیر باطل، که می تواند او را از امام زمانش جدا کند.
این ها همه این را نشان می دهند، قبل از آنکه مکاتب "ایسمی" که چند صباحیست پا به عرصه ی وجود گذاشته اند و به قول خودشان آزادی را برای بشریت به ارمغان آورده اند. امام عزیز ما، ندای آزادی را سر داده اند آن هم آزادی از بند اسارت ظلم و ظلمت و قیام برای پس گرفتن حق مظلوم از ظالم. مکاتبی همچون اومانیسم، مدرنیسم و... که از آزادی دم می زنند کاش پاسخی به این چند سؤال ما بدهند.
آیا آزادی فقط مختص غربیان، آن هم عده ی خاصی است و هیچ کس حق اعتراض ندارد؟
آیا معیار آزادی و حقوق انسانها رفتار، کردار و منش انسان غربی است و انسان غربی اشتباه نمی کند؟
آنهایی که خود را مصداق آزادی می دانند چرا آنگاه که در غزه، فلسطین، لبنان و سوریه و دیگر مناطق جهان کودکان بی گناه قتل عام می شوند صحبتی از آزادی که نمی کنند هیچ، ندای هرکسی را که اعتراضی داشته باشد در نطفه خفه می کنند و او را مورد عنایت خاصه ی خود قرار می دهند!؟
آیا انسان که موجودی آزاد است حق ندارد در سرزمینی آرام و بدون خون ریزی زندگی کند؟
این مکاتب و سردمداران آنها که قائل به این مورد هستند چگونه به خود حق تعدی و تجاوز به جان و مال و ناموس جوامع دیگر، از عراق و افغانستان گرفته، تا سوریه و لبنان، میانمار و تاتارستان را می دهند؟
سؤالاتی از این دست در ذهن انسانهای جوامع مختلف نقش بسته است.
آیا اگر حقیقت نهضت حسینی به گوش مظلومان آزادی طلب دنیا برسد باز هم این مکاتب در قدرت پوشال خود باقی خواهند ماند؟
حرف یک انسان حسینی که خود را در نهضت عاشورا حاضر می بیند همان سخن گوهربار صاحب نهضت عاشوراست «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید». پس او در جهت احقاق حق مظلومان عالم و قیام علیه مظلومان جهان آزادانه فکر میکند.
با این توصیفات معنای این عبارت از کلام مقتدرانه ی پیام آور کربلا زینب کبری (س) مشخص می شود که در اوج مصیبت و غم اینگونه لب به سخن می گشاید و خود را آزادتر از تمام عالم معرفی می کند؛ و نشان می دهد که آزادی با زیبایی عجین شده است. ایشان با صلابت حیدری خود می فرمایند:
«ما رأیت الا جمیلا»